۱۳۹۲ تیر ۱۱, سه‌شنبه

از لاجوردی تا مرتضوی ؛ بکُش، فراموش خواهد شد!


اغلب این روایت را شنیده ایم که دختران عضو سازمانهای سیاسی، در شب پیش از اعدام به عقد یکی از اعضای سپاه پاسدارن درمی آمدند. این کار جهت ازالۀ بکارت و جلوگیری از تشرف دختران به بهشت بوده است. آنها اگر باکره  اعدام می شدند، طبق نصوص دینی از گناه پاکیزه و روانه ی بهشت می گشتند. از این رو با تعمیم دادن قوانین مربوط به غنایم جنگی ، دختران مبارز به عنوان غنیمت برای یک شب به عقد سربازان اسلام در می آمدند.

 علاوه بر این، پاسدارانی که در شب قبل از اعدام به این دختران تجاوز کرده اند، روز بعد با در دست داشتن جعبه شیرینی به منازل این اعدامیان مراجعه و خود را داماد آنها معرفی می کرده اند. این افراد خود را کسی معرفی می کرده اند که مراسم زفاف را با دختر آنها برگزار کرده و اکنون برای عرض تبریک حاضر شده اند!این درحالیست دختر مذکور ساعاتی پس از تجاوز/زفاف، به جوخه اعدام سپرده شده است.

 پرسش اما این است که در مواجهه با هزاران خانواده که قربانی چنین رذالتی شده اند، چگونه می توان " حافظۀ تاریخی را " به یک " امّلیسم " سیاسی تقلیل داد؟ چطور می توان همزمان محمود احمدی نژاد را به جهت " انکار هولوکاست " مایۀ سرافکندگی کشور دانست و کسانی را که از جنایات سازمان یافته در جمهوری اسلامی پرسش می کنند فاقد بصیرت سیاسی قلمداد کرد؟آیا مادران و پدرانی که اجساد دختران مبارز خود را در حالی تحویل گرفته اند که آثار تجاوز بر آنها هویدا بوده، افرادی پای در گل گذشته هستند؟

بله از آن سالها خیلی گذشته و " جامعه مدنی " ایران در تلاش دائم است تا امیدرضا میرصیافی، ستار بهشتی و بچه های کهریزک را فراموش کند. حالا دستگاه قصائی کشور با جریمۀ دویست هزار تومانی سعید مرتضوی ، انگار با یک جعبه شیرینی به دم خانه های مدنیون برای عرض تبریک آمده است. مبارک است ... دهنمان را شیرین کنیم. فراموش خواهیم کرد. گور بابای حافظه تاریخی ...

اما؛

گذشتۀ ایضاح نشده و تمرد از پاسخ به این پرسشها، همدستی آگاهانه ایست برای بازتکرار این فجایع. امثال امیدرضا میرصیافی، ستار بهشتی ، افشین اسانلو و قربانیان کهریزک تنها نمونه هایی از استمرار همان جنایات هستند که با توجه به پراکندگی زمانی به سرعت از یادها رخت برخواهند بست.  محکومیت سعید مرتضوی به جریمه دویست هزار تومانی نیز روی دیگر همین سکه است؛

 سکه ای که روی آن صورت قاتلی خندان حک شده و بر پشت آن ، خاک فراموشی که با بیل روی اجساد قربانیان ریخته می شود. سکه ای که بر آن حک شده " بُکُش! فراموش خواهد شد ".