۱۳۹۲ خرداد ۲۷, دوشنبه

از سلب حق تا توهم حقانیت:‌ تاملی پیرامون چند استدلال انتخاباتی

فضای سیاسی شاهد واپسین مجادلات و گمانه‌زنی پیرامون انتخابات بر اساس دو گانۀ تحریم/مشارکت است. آنچه دست کم در ساحت رسانه‌ها به نظر می‌آید حاکی از برتری کمّی و نه الزاماً گفتمانیِ موافقان شرکت در انتخابات است. آنچه در روزهای اخیر در جبهه موافقان حضور در انتخابات برجسته شده است، تن دادن آنها به یک تلاش نظری طاقت‌فرسا، سبک و سنگین کردن صدها استدلال، برهان، منطق و در نهایت استنتاجِ الزام شرکت در انتخابات بوده است. آنها به فراخور همین ادعا مخالفان شرکت در انتخابات را فاقد استدلال یا دست کم فاقد استدلال‌های «جدی» توصیف می‌کنند.این در حالی است که مخالفان انتخابات، عموماً تصمیم خود را نه در این دو هفتۀ مانده به انتخابات، بلکه سال‌ها و دست کم ماه‌ها ست اتخاذ کرده‌اند [تاکید می‌کنم منظور تحریم‌هایی سنتی نیستند که به هر حال رای نمی‌دهند و هیچ نیازی هم به توضیح نمی‌بینند جز آنکه بگویند: «من در سیرک رژیم شرکت نمی‌کنم» [۱] ]. تنها در همین دو ماهۀ مانده به انتخابات یادداشت‌ها و مقالات پر تعدای از سوی حاملان گفتار سیاست رادیکال در رسانه‌های مستقل منتشر گردید، در حالی‌که حتی به تعداد انگشتان یک دست، مقاله یا یادداشت جدی برای پاسخگویی یا حتی تئوریزه کردن استدلال موافقان رویت نگردید.با این وجود، در این یادداشت بنا دارم تا به اختصار برخی از عمومی‌ترین استدلال‌های آنها (همراه با پرسش‌ها و نکات جانبی‌شان) را مورد بازبینی انتقادی قرار دهم. بازخوانی خواهیم کرد.